ایران - آزادی آخرین دسته از زندانیان سیاسی در ۳۰ دیماه سال ۱۳۵۷

آخرین امید در اولین سنگر:






آتش زیر خاکستر
در ادبیات معاصر ایران، از یک مقطع در تاریخ کشور با واژه «گورستان» یاد می‌شود. همان دورانی که شاه می‌گفت: «ایران جزیره ثبات است» و شاعران از آن با «آرامش گورستانی» نام می‌بردند. سرزمینی با «هفته‌های خاکستری» و «جمعه‌هایی سیاه» 

آن دوره، سالهای به‌ویژه سالهای دهه چهل و دوران پس از سرکوب خونین 15خرداد42 را در برمی‌گرفت. دوره‌ای که رژیم وحشت و ترور بر همه جا حاکم بود و می‌گفتند: ”ساواک چند میلیون عضو و خبرچین دارد و ”حتی از صحبتهای خصوصی مردم هم با خبریم!.“

صحنه‌ای از مصاحبه پرویز ثابتی، مدیرکل امنیت داخلی ساواک شاه:«… سرکار حتماً اطلاع دارید، روزنامه‌ی تایمز لندن نوشته بود که سازمان امنیت ایران 5میلیون نفر عضو در بین مردم دارد. نظرتان در این باره چیست؟ 

پرویز ثابتی، مدیرکل امنیت داخلی ساواک: ”روزنامه‌ی تایمز لندن این رقم را نوشته بود و من به‌خاطر دارم، که سازمان امنیت 5میلیون نفر عضو دارد یا همکار دارد. ممکن است بعضی‌هایشان کارمند دولت باشند مثلاً در فلان وزارتخانه، بعضی‌هایشان، ولی مأمور رسمی، استخدام رسمی ما این افراد نیستند. بایستی خواه ناخواه ما خبر داشته باشیم، اینها را در طبقات مختلف مردم هستند. دربان و کارگران و کشاورزان، اصناف، احزاب، مطبوعات، که مربوط به خود آقایان باشد، دانشجویان، استادان دانشگاه و از این قبیل جوامع و جمعیتها. وظیفه اصلی‌شان که وظیفه‌ی اختصاصی است، … طبق توجیهی که می‌شوند، عمل می‌کنند، در هر صورت شما عدد و رقم می‌خواهید، بنده نه متأسفانه می‌دانم و نه اگر هم بدانم، عرض می‌کنم خدمتتان…». 

ادامه در لینک 

#ایران #زندان #قصر#سیاسی #پرویزثابتی، 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر