یکی دیگر از ارمغانهای دولت حسن روحانی فضا و هوای آلوده تهران است که با بالارفتن شاخص کیفیت هوای تهران به بیش از عدد ۱۲۰ برای بچه ها و معلولین آسیب پذیر است. این مسئله بارها گفته شده است و در این وضعیت هوا کسانیکه ناراحتی ریوی و قلبی دارند در معرض خطر جدی قرار می گیرند ولی نه تنها کسی گوش نمی کند بلکه پاسخ می دهند طبیعی است و کاری نمی توان کرد.
در این میان مرگ دلخراش سه دانشآموز تهرانی بر اثر آلودگی هوا از
دستآوردهای رژیم آخوندی است.
مدیر آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران از مرگ سه دانشآموز معلول
در تهران بر اثر آلودگی هوا خبر داد. به گفته او، این دانشآموزان در چند هفته
گذشته بهدلیل آلودگی هوا دچار مشکلات تنفسی شده بودند.
وجیهالله پرویزی ۱۲ دیماه94 در
این باره گفت: «حسین علی از مدرسه ایمان، صادق جلیلیپور از مدرسه سروش و کیانوش
شایگانی از مدرسه توحید دانش آموزانی بودند که در هفتههای گذشته به علت آلودگی
هوا دچار مشکلات تنفسیشدند و پس از مدتی بستری در
بیمارستان فوت کردند»..
خانم مریم رجوی در پیام خود به مناسبت روز جهانی کارگر در اردیبهشت ۱۳۹۴ گفتند:
كارگران ايران در شرايطي به چنين رويارويي فزايندهيي عليه رژيم حاكم رو آوردهاند كه از دوران قحطيهاي پس از جنگ جهاني دوم به اين سو، يعني از 70 سال پيش تاكنون، هیچگاه کارگران ایران تا اين پايه گرفتار فقر و سركوب و بيحقوقي و ناامني شغلي نبودهاند. در پاييز سال گذشته بانک مرکزی رژيم اعلام کرد که هزینه خانوار ایرانی در سال گذشته ۳۱.۴ درصد نسبت به سال۹۱ افزایش یافته است. اين وضعيت كه بسياري خانوادهها را به زير خط فقر ساقط كرده، در مورد كارگران وخيم تر است. به اعتراف مقامهاي رژيم، «هماكنون معيشت ۹۰ درصد جامعه كارگري كشور زيرخط فقر بوده و ۱۰ درصد باقيمانده نيز با خط فقر فاصله چنداني ندارند». از سال ۸۴ تاکنون قدرت خرید کارگران ۷۳ درصد کاهش یافته است. و «شکاف موجود بین دستمزد و مخارج خانوارهای کارگری که بیشتر از ۵۰ درصد کل شاغلان را تشکیل میدهند، باعث انجام فعالیتهای اجباری در بازارهای غیررسمی، دلالی، شب کاری، کار پاره وقت و مواردی از این دست برای امرار معاش شده است». همچنين اگر چه حداقل دستمزد تعيين شده براي كارگران، فاصله زيادي با هزينه واقعي خانوارهاي كارگري دارد، اما «در حال حاضر ۵ میلیون نفر کمتر از حداقل دستمزد مصوب ادارة کار را دریافت میکنند و بدون هرگونه بیمه و شناسنامه کاری هستند».
كارگران ايران در شرايطي به چنين رويارويي فزايندهيي عليه رژيم حاكم رو آوردهاند كه از دوران قحطيهاي پس از جنگ جهاني دوم به اين سو، يعني از 70 سال پيش تاكنون، هیچگاه کارگران ایران تا اين پايه گرفتار فقر و سركوب و بيحقوقي و ناامني شغلي نبودهاند. در پاييز سال گذشته بانک مرکزی رژيم اعلام کرد که هزینه خانوار ایرانی در سال گذشته ۳۱.۴ درصد نسبت به سال۹۱ افزایش یافته است. اين وضعيت كه بسياري خانوادهها را به زير خط فقر ساقط كرده، در مورد كارگران وخيم تر است. به اعتراف مقامهاي رژيم، «هماكنون معيشت ۹۰ درصد جامعه كارگري كشور زيرخط فقر بوده و ۱۰ درصد باقيمانده نيز با خط فقر فاصله چنداني ندارند». از سال ۸۴ تاکنون قدرت خرید کارگران ۷۳ درصد کاهش یافته است. و «شکاف موجود بین دستمزد و مخارج خانوارهای کارگری که بیشتر از ۵۰ درصد کل شاغلان را تشکیل میدهند، باعث انجام فعالیتهای اجباری در بازارهای غیررسمی، دلالی، شب کاری، کار پاره وقت و مواردی از این دست برای امرار معاش شده است». همچنين اگر چه حداقل دستمزد تعيين شده براي كارگران، فاصله زيادي با هزينه واقعي خانوارهاي كارگري دارد، اما «در حال حاضر ۵ میلیون نفر کمتر از حداقل دستمزد مصوب ادارة کار را دریافت میکنند و بدون هرگونه بیمه و شناسنامه کاری هستند».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر