ایران - به اعتراف معاون وزیر آموزش و پرورش ۸۰۰هزار دانش آموز از تحصیل جا مانده اند

روز یک شنبه  هشتم شهریورماه۹۴ ، معلم آزاده، منصور کیهانی اهل سُنقُر از شهرستانهاي استان كرمانشاه، که از اخاذیهای رژیم ولایت فقیه، کارد به استخونش رسیده بود، خودش را با بنزین به آتش کشید و جان باخت. اين نمونه اي از شدت فشار بر معلمان كشور توسط حاکمیت روحانی می باشد. فشاري كه نه تنها به معلمان بلكه همزمان به دانش آموزان و اولياء آنها هم توسط   رژيم جنایکار وارد ميشود از اخاذيهاي كلان براي ثبت نام ها تا اينكه هنوز بسياري از مدارس در كشور كپرياَن يا حتي كپر هم نيستن و وسط بيابون، يا توي مخروبه و اتوبوس قراضه كلاس درسشان را برگزار می کنند.   
روز 10 شهريور داوود ملکی، گرداننده اداره‌کل آموزش و پرورش استان کرمان، اذغان کرد: «در حالی که 485هزار دانش‌آموز تا شروع سال تحصیلی 94 - 95 ثبت‌نام کرده‌اند … بیش از 30 مدرسه کپری در این استان داریم ».
‌ملکی به‌منظور زمینه‌سازی برای اخاذی گفت: «سرانه هر دانش‌آموز یک میلیون و 650 تومانه که دولت از طریق استخدام معلم، امکانات تحصیلی، خدمات آموزشی و … پرداخت می‌کند».
واقعيت اينه كه رژيم ولايت فقيه، از هر طريقي كه بتونه ميخواد از مردم سمتديده ميهنمان اخاذي كند. بهتر است وضعیت تحصیل کودکان و جوانان را از زبان معاون وزیر آموزش و پرورش رژیم گوش کنیم: 

معاون وزیر آموزش و پرورش رژیم آخوندی علی زرافشان، در مهرماه امسال اعلام کرد، ۳۵ هزار نفر در دوره دبستان و ۱۸۰ هزار نفر در دوره متوسطه اول، از تحصیل بازمانده اند.
وی افزود در مجموعِ دوره‌های تحصیلی از دبستان تا پایان دوره متوسطه نزدیک به ۸۰۰ هزار دانش‌آموز از تحصیل باز می‌مانند.
مدیرکل آموزش و پرورش رژیم در تهران از وجود
۲۵ هزار کودک در این شهر خبر داد که از تحصیل بازمانده‌اند اسفندیار چهاربند،. در آذرماه به خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس گفت: ”این تعداد، کودکان و نوجوانانی هستند که در سن دانش‌آموزی‌اند اما به جای تحصیل، مشغول کارند. وی همچنین: ”کاهش سن اعتیاد به ۱۴ سالگی را تأیید کرد“.
استاندار رژیم در خوزستان عبدالحسن مقتدایی، گفت:‌
۹۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل در این استان شناسایی شده‌اند. به‌گفته او استان خوزستان بین پنج استانی قرار دارد که بیشترین فراوانی بازماندگی از تحصیل کودکان را دارد.
خانم مریم رجوی در پیام خود به مناسبت روز جهانی کارگر در اردیبهشت ۱۳۹۴ گفتند: 
كارگران ايران در شرايطي به چنين رويارويي فزاينده‌يي عليه رژيم حاكم رو آورده‌اند كه از دوران قحطيهاي پس از جنگ جهاني دوم به اين سو، يعني از 70 سال پيش ‌تاكنون، هیچگاه کارگران ایران تا اين پايه گرفتار فقر و سركوب و بي‌‌حقوقي و ناامني شغلي نبوده‌اند. در پاييز سال گذشته بانک مرکزی رژيم اعلام کرد که هزینه خانوار ایرانی در سال گذشته ۳۱.۴ درصد نسبت به سال۹۱ افزایش یافته است. اين وضعيت كه بسياري خانواده‌ها را به زير خط فقر ساقط كرده، در مورد كارگران وخيم تر است. به اعتراف مقامهاي رژيم، «هم‌اكنون معيشت ۹۰ درصد جامعه كارگري كشور زيرخط فقر بوده و ۱۰ درصد باقيمانده نيز با خط فقر فاصله چنداني ندارند».  از سال ۸۴ تاکنون قدرت خرید کارگران ۷۳ درصد کاهش یافته است. و «شکاف موجود بین دستمزد و مخارج خانوارهای کارگری که بیشتر از ۵۰ درصد کل شاغلان را تشکیل می‌دهند، باعث انجام فعالیتهای اجباری در بازارهای غیررسمی، دلالی، شب کاری، کار پاره وقت و مواردی از این دست برای امرار معاش شده است». 
هم‌چنين اگر چه حداقل دستمزد تعيين شده براي كارگران، فاصله زيادي با هزينه واقعي خانوارهاي كارگري دارد، اما «در حال حاضر ۵ میلیون نفر کمتر از حداقل دستمزد مصوب ادارة کار را دریافت می‌کنند و بدون هرگونه بیمه و شناسنامه کاری هستند». 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر