تهران - نوشتهای از مادر ریحانه جباری بهمناسبت شب یلدا
درد دل مادر ریحانه که بجرم دفاع از ناموس و حق خود تا به آخر ایستاد و نهایتا جانیان ولایت فقیه او را به تیرک اعدام سپرده و در عنفوان جوانی بدار کشیدند.
در این روزهای سرد طاقت فرسا مادرش از شبهای تیره و تار زمستان و روشنایی و درخشش خورشید بعد از یلدا سخن می گوید:
درد دل مادر ریحانه که بجرم دفاع از ناموس و حق خود تا به آخر ایستاد و نهایتا جانیان ولایت فقیه او را به تیرک اعدام سپرده و در عنفوان جوانی بدار کشیدند.
در این روزهای سرد طاقت فرسا مادرش از شبهای تیره و تار زمستان و روشنایی و درخشش خورشید بعد از یلدا سخن می گوید:
آخرین روز پاییز، طولانیترین و تاریکترین شب سال برای ما ایرانیان با دیگر شبها تفاوت دارد. جشنی خانوادگی برپا میکنیم که در کنار یکدیگر بشینیم و با هم لحظهها را با شادی بگذرانیم. این جشن نه برای شبی طولانی، بلکه برای پیروزی نور بر تاریکی است. فردا روزی است که خورشید بر سیاهی شب پیروز خواهد شد.
اما در چنین شبهایی که کنار هم مینشینیم و گپ میزنیم. یادمان باشد که زیر پوست تیرهی شب، کسانی گرسنهاند. کسانی برهنهاند و در سرما زیر سقف آسمانند. کسانی غمگینند و احساس بیکسی مفرط دارند. کسانی از عزیزانشان دور افتادهاند. کسانی زندانی اند. کسانی زیر حکم اعدامند. کسانی زیر ضربههای لگد و شلاقند. کسانی سیاهپوشند برای عزیزی زیر خاک. به یادشان باشیم. با قلم یا قدم.
درین روزگار سخت و تلخ، با هزاران نفر زیر تیغ، با لشکر اعدامیان، نمیتوان سخن از شادی حقیقی گفت. در جمع خانوادگیمان، در کنار شادمانی و دیدار عزیزانمان، بگوییم که نمیخواهیم شکنجه و اعدام معرف سرزمینمان باشد. نمیخواهیم هر روز در خبرها بخوانیم که چند نفر اعدام شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر