گزیده‌ای از کتاب «راه حسین» - قسمت نهم

گزیده‌ای از کتاب «راه حسین» - قسمت نهم


عاشورا - فلسفه بزرگ
گر چه هنوز از پایان این «روز بزرگ» و شرح صحنه‌های کبریایی دیگر نیز که شهادت امام (ع) از اهم آن است، به‌جا مانده، لیکن دیگر بار باید با نگاه دقیق سلسله حوادث را نظاره کرده و به‌راز وجودی این «رشته» و مفهومی که از این‌ همه بر می‌آید پی برد. بدون این پی‌جویی و نظاره دقیق مکرر، عظمت و پیام «سلسله» با آن‌که در سراسر دقایق آن موج می‌زند، در پس قشری از خاشاک مرثیه‌خوانی تسکین‌آمیز و غبار «ذکر» گویی «بی‌جهت»، پنهان خواهد نمود. از این‌نظر به‌استقبال فلسفه بزرگی باید رفت که روزهای بزرگ بر اساس آن آفریده می‌شوند. به‌ویژه تنها با این شیوه می‌توان پیروزی یا شکست جنبش را در تحقق اهدافش سنجید و برحسب اصالت و واقعیت فلسفه بنیادینش به‌آن ارج نهاد.



چرا که نحوه عمل شهادت‌پذیرانه امام (ع)، به‌رغم تشعشع چشمگیرش، هرگز در سطوح بالای فلسفه ایام با آن که تحسین‌آمیز تلقی شده، اما از قضاوت واحدی برخوردار نبوده است. چنان‌که ابن‌خلدون مشهور بالصراحه، عمل امام (ع) را اشتباه می‌داند و در این مورد می‌نویسد:
«حسین دید که قیام بر ضد یزید تکلیف واجبی است، زیرا او متجاهر به‌فسق است و به‌ویژه‌این امر بر کسانی که قادر به‌انجام دادن آن می‌باشند، لازم است و گمان کرد خود او به‌سبب شایستگی و داشتن شوکت و نیرومندی خانوادگی بر این امر تواناست. اما درباره شایستگی، هم‌چنان که گمان کرد، درست بود و بلکه بیش‌از آن هم شایستگی داشت، ولی درباره شوکت اشتباه کرد و خدا او را بیامرزد». آنگاه پس از شرح قضایا می‌افزاید: «پس اشتباه حسین آشکار شد… در صورتی که ابن‌عباس و ابن‌زبیر و ابن‌عمر و برادرش ابن‌الحنفیه و دیگران وی را در رفتن ملامت کردند و اشتباه او را در این‌باره می‌دانستند، لیکن او از راهی که در پیش گرفته بود، بازنگشت. چون اراده و خواست خدا چنین بود».


ادامه در لینک 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر