ایران - گزارش و تصاویر تکاندهنده ای از معتادان تهران در حکومت آخوند حسن روحانی

 بدنبال خبرهای اجتماعی بودم روزنامه و سایتها را نگاه می کردم گزارشی دیدم که برایم تکان دهنده بود ایرانی با این همه فرهنگ غنی و ثروتی بی انتها چه به روز جوانان آن  رفته است آن در تهران و پایتخت. بجای درس و تحصیلات و .... جوانان معتاد و سرگردان در پارکها و خرابه های تهران.ایرانی که روی دریای نفت خوابیده و سر دمداران آن دنبال تهیه بمب اتم هستند و صدر انقلاب به کشورهای عربی و پول این جوانان را برای کشتار مردم سوریه و عراق و یمن خرج می کنند.
قسمتی از گزارش تکان دهنده  سایت تسنیم: «باورش سخت است دیدن صدها زن و مرد جوانی که وسط چمن های پارک در روز روشن آزادانه پایپ را کنار لب می گذارند. و فندک اتمی زیرش می جرخانند و از لب پایپ شیشه ای دود زده کام می گیرند. این باور اگر چه سخت است ولی واقعی است.»
وی می افزاید:‌ «امنیتشان آنقدر بالا است که حتی مواد فروشان هم بدون ترس از حضور یک غریبه می چرخند . از این که ممکن است مامور باشد فکر می کنند که تو نیز یک مشتری هستی و بساط و هروئین اعلایشان را برایت باز کرده و بر سر تازه وارد غریب گوی سبقت را از یکدیگر می گیرند. آدرس خیلی سر براه است. اگر بچه تهران قدیم هم نباشی کافی است به میدان هرندی و پارک خواجی کرمانی بروی، بوستانی خیلی بزرگ در قلب محله هرندی و زمین چمن و یک کتابخانه بزرگ و صدها مرد و زن دختر و پسر معتاد و مواد فروشی که گله گله روی چمن ها نشسته و دراز کشیده اند. یا هروئین می کشند و یا می فروشند، و یا هردو.
یکی از مردان همان منطقه می گوید این محله با بی توجهی مطلق پلیس روبرو است و دل پر دردی داشت و باور نمی کرد خبرنگاری برای تهیه گزارشی از وضعیت محله شان پا به این منطقه گذاشته باشد و با ناباوری گفت: «کاری از دست شما بر نمی آید مگر درمان این معتادها چقدر هزینه دارد؟ چقدر پول در موضوعات مختلف هزینه می شود، سالانه چقدر هزینه فوتبال می شود.»
دست زمختش را به ته ریش ربر و سفیدش می کشد و ادامه می دهد: «مطمئنم که از دست شما هم کاری بر نمی آید. اگر روزی توانستید یکی از وزرا و مسئولان را اینجا بیاورید که از نزدیک با این مشکلات مواجه شوند شاید بتوانی کاری کنی ولی» ادامه صحبتش را می خورد و باز تکرار می کند:‌«اگر توانستی روزی یکی از وزرا و مسئولان را اینجا بیاوری!!  هر چه هست مهم دخترها و پسرهایی هستند که جوانی شان در کوچه پس کوچه های این منطقه دود می شود، ‌بقول پیرمرد »  هر چه باشد اینها ناموس اند، مگر می شود دست روی دست گذاشت!
خانم مریم رجوی در تیر ۹۲ در سخنرانی خود در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران - بسوی آزادی چنین گفتند:
نتيجه 35 سال حاكميت آخوندها و بيلان آن براي مردم ايران، كشتار و ويراني، فقر و اعتياد و گراني وبيكاري است. نفرين بر شما و حكومت شما، كه هر شب دست كم پنج ميليون ايراني گرسنه ميخوابند. لعنت  به شما كه بيش از هر كشوري در جهان، فروش اعضاي بدن در ايران صورت ميگيرد و نفرين به شما كه خيابانهاي پايتخت را از اين همه كودكان كار، اينهمه زنان خياباني، و اين همه جوانان معتاد پر كردهايد.
اما در برابر اين همه غم و درد، ما عزم خود را براي آزادي و شادي مردم ايران، هزار برابر ميكنيم
اي شادي آزادي!  روزي كه تو باز آيي، من باتو چه خواهم كرد؟
اين خون شكوفان را چون دسته گل سرخي، در پاي تو خواهم ريخت