



یکی از مردان همان منطقه می گوید این محله با بی
توجهی مطلق پلیس روبرو است و دل پر دردی داشت و باور نمی کرد خبرنگاری برای تهیه
گزارشی از وضعیت محله شان پا به این منطقه گذاشته باشد و با ناباوری گفت: «کاری از
دست شما بر نمی آید مگر درمان این معتادها چقدر هزینه دارد؟ چقدر پول در موضوعات
مختلف هزینه می شود، سالانه چقدر هزینه فوتبال می شود.»
دست زمختش را به ته ریش ربر و سفیدش می کشد و
ادامه می دهد: «مطمئنم که از دست شما هم کاری بر نمی آید. اگر روزی توانستید یکی
از وزرا و مسئولان را اینجا بیاورید که از نزدیک با این مشکلات مواجه شوند شاید
بتوانی کاری کنی ولی» ادامه صحبتش را می خورد و باز تکرار می کند:«اگر توانستی
روزی یکی از وزرا و مسئولان را اینجا بیاوری!! هر چه هست مهم دخترها و
پسرهایی هستند که جوانی شان در کوچه پس کوچه های این منطقه دود می شود، بقول
پیرمرد » هر چه باشد اینها ناموس اند، مگر می شود دست روی دست گذاشت!
خانم مریم رجوی در تیر ۹۲
در سخنرانی خود در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران - بسوی آزادی چنین گفتند:
نتيجه 35 سال حاكميت
آخوندها و بيلان آن براي مردم ايران، كشتار و ويراني، فقر و اعتياد و گراني وبيكاري است. نفرين بر شما و حكومت شما، كه هر شب دست كم پنج ميليون ايراني گرسنه
ميخوابند. لعنت به شما كه بيش از هر كشوري در جهان، فروش اعضاي بدن در ايران
صورت ميگيرد و نفرين به شما كه خيابانهاي پايتخت را از اين همه كودكان كار، اينهمه زنان خياباني، و اين همه جوانان معتاد پر كردهايد.
اما در برابر اين همه غم و درد، ما عزم خود را براي آزادي و شادي مردم ايران، هزار برابر ميكنيم
اي شادي آزادي! روزي كه تو باز آيي، من باتو چه خواهم كرد؟
اين خون شكوفان را چون دسته گل سرخي، در پاي تو خواهم ريخت
اما در برابر اين همه غم و درد، ما عزم خود را براي آزادي و شادي مردم ايران، هزار برابر ميكنيم
اي شادي آزادي! روزي كه تو باز آيي، من باتو چه خواهم كرد؟
اين خون شكوفان را چون دسته گل سرخي، در پاي تو خواهم ريخت