نوشته‌ای از قلب سیاهچالهای ایران - زندانی سیاسی صالح کهندل

جشن گوساله ملانصرالدین - نوشته‌ای از زندانی سیاسی صالح کهندل

 جشن گوساله ملانصرالدین
زن ملا نصرالدین تعریف می‌کرد: ما برای گوساله مان، دوبار جشن گرفتیم، یکی برای تولدش که خیال می‌کردیم وقتی بزرگ می‌شود کلی شیر می‌دهد، مقداری خودمان می‌خوریم و بقیه آن را می‌فروشیم... و تعدادی گوساله بدنیا می‌آورد. یک جشن هم برای مرگش، چون از روزی که متولد شد هر روز به‌اندازه بیست تا گاو می‌خورد و تا آخر عمر به‌اندازه یک بزغاله هم شیر نداد و هر روز هم به‌خاطر مزاحمت دائم با همسایه‌ها دعوا داشتیم. ضمنا گوشتش آن‌قدر متعفن شده بود که کفتارها از خوردن آن امتناع کردند.

ادامه در لینک